من و جهان
به جهان نگریسته ام نگران
در زمین ذره ایی از خویش را
در باد نفسم را
در آب طراوتم را
در باران باورم را
در انسان تنهایی ام را
در تاریخ تکرارم را
در جنگ حس گم شده ام را
در صلح خستگی ام را
در زن زیبایی ام را
در شلیک دوست داشتن کشته ام را
در واژه ها جدال درونی ام را
در آسمان بی انتهایی ام را
یافته ام
من این را دریافته ام
ترکیبی از همه جهانم
بلندی ام
دامنه ام
در هوایی از مهر
آباد تر خواهد بود
من این را دریافته ام من- جهانم را بپذیرم
تا باز این بار من پراکنش بزرگ(بیگ بانگ) را بیافشانم
و
من و جهان هم آغوش پذیرش شویم
و
به سرعت در جهان رها شویم
تا قطب های نفرت و عشقم
بستری تازه بیارایند از فهم دگری
من و جهان شاید من- جهان شویم
تا کمی آرام گیریم
یکشنبه 22 بهمن 1396 - 5:11:14 PM